گربه زیر باران  -  ارنست همینگوی

 

تنها دو آمریکایی در هتل بودند. هیچ‌کدام از آدم‌هایی را که توی پلکان، در سر راه خود به اتاق‌شان یا موقع برگشتن از آن، می‌دیدند نمی‌شناختند. اتاق‌شان در طبقۀ دوم رو به دریا بود. اتاق در عین حال رو به باغ ملی و بنای یادبود جنگ قرار داشت. توی باغ ملی نخل‌های بلند و نیمکت‌های سبز دیده می‌شد. هوا که خوب بود همیشه یک نقاش با سه‌پایه‌اش در آنجا حضور داشت. نقاش‌ها از نحوه‌ای که نخل‌ها قد کشیده بودند و از رنگ‌های براق هتل‌های رو به باغ ملی و دریا خوش‌شان می‌آمد .

ادامه مطلب

نخ داستانی چهاردهم

نخ داستانی سیزدهم

نخ داستانی دوازدهم

نخ داستانی یازده

نخ داستانی دهم (ویژه یلدا)

نخ داستانی نهم

فراخوان جشنواره شعر و داستان کوتاه (ویژه دانشجویان)

باغ ,رو ,ملی ,اتاق‌شان ,ارنست ,توی ,رو به ,باغ ملی ,ملی و ,به باغ ,گربه زیر

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آوای سلامت درمان زردی نوزادان 09900379563 تخفیف سئو کار سایت سنگ انگشتر گروه آموزشی عربی ، قرآن و پیامهای آسمان میانه harmonibarano اخبار جدید ایران و جهات دانلودستان سایه فا در رگ تاک